دختر جواني كه 40 روز در خانه دو برادر اسير بود بعداز آزادي از شكنجههايي كه در اين مدت تحمل كرده بود، سخن گفت.
اين پرونده 16مهرماه با شكايت مردي ميانسال به جريان افتاد. اين مرد گفت: «دختر 20سالهام به اسم نازنين از ديروز مفقود شده است. ديروز قرار بود براي او خواستگار بيايد اما دخترم از خانه خارج شد و ديگر به منزل بازنگشت. در اين مدت ما به خانه همه اقوام و بيمارستانها سركشي كرده اما خبري از او به دست نياوردهايم.»
كارآگاهان اداره 11 پليس آگاهي بعد از اطلاع از اين موضوع تحقيقاتي را كليد زدند و در گام نخست با توجه به اينكه ميدانستند نازنين با ميل و اختيار خودش از خانه خارج شده است، به بررسي مكالمات تلفني وي پرداختند. آنها فهميدند اين دختر طي يك ماه گذشته با شمارهاي بيش از 500مرتبه مكالمه داشته يا پيامك ردوبدل كرده است. افسران ويژه مبارزه با آدمربايي راز ناپديد شدن دختر جوان را در اين مكالمات يافتند اما وقتي با شماره موردنظر تماس گرفتند، فهميدند گوشي خاموش است.
آنها در ادامه متوجه شدند اين خط موبايل چندي قبل از صاحب اصلياش به سرقت رفته و پروندهاي در اين خصوص تشكيل شده است. كارآگاهان به رديابيهاي تلفني خود ادامه دادند تا اينكه به سرنخهايي دست يافتند كه نشان ميداد جوان 29سالهاي به نام حسن در اين ماجرا دست دارد. حسن همسايه خانواده نازنين بود و به اين دختر علاقه داشت.
كارآگاهان اين جوان را بازداشت كردند و به بازجويي از وي پرداختند اما او نيز از سرنوشت دختر موردعلاقهاش ابراز بياطلاعي كرد و گفت: «بعد از اينكه از همسرم جدا شدم به نازنين علاقه پيدا كردم و قرار شد با هم ازدواج كنيم اما باخبر شدم او خواستگار ديگري دارد، براي همين ديگر پيگير موضوع نشدم.»
كارآگاهان گفتههاي اين جوان را قانعكننده ندانستند و به بازجويي از وي ادامه دادند تا اينكه او 40روز بعد از گم شدن نازنين اقرار كرد اين دختر را در خانهاش زنداني كرده است. به اين ترتيب دختر جوان نجات يافت و وقتي تحت بازجويي قرار گرفت از شكنجههايي كه تحمل كرده بود پرده برداشت. او گفت: «روزي كه قرار بود برايم خواستگار بيايد حسن از من خواست به خانهاش بروم تا مادرش من را ببيند و آنها هم براي خواستگاري اقدام كنند. وقتي به آنجا رفتم حسن و برادر 20سالهاش به نام محمود من را با چاقو تهديد كردند و به زور به طبقه سوم خانه بردند و در يك قفس چوبي انداختند. آنها من را مورد آزار قرار دادند و بعد در قفس را قفل كردند.»
دختر جوان ادامه داد: «ديوارهاي اين قفس عايقبندي شده بود و آن را پشت رختخوابها مخفي كرده بودند بههمين دليل صدايم به كسي نميرسيد. دو برادر در اين مدت هر روز من را مورد آزار و اذيت قرار ميدادند و هيچ راه فراري از آن خانه نداشتم و بيشتر مدت در آنجا بيهوش بودم تا اينكه ماموران من را پيدا كردند.»
بنا بر اين گزارش در حال حاضر تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد و كارآگاهان در تلاش هستند تا به صحت يا سقم گفتههاي نازنين پي ببرند.
منبع: شرق
ارسال شده در تاریخ : پنجشنبه 03 فروردین 1391 - 12:26 توسط : میلاد
ماجرای هولناک 40 روز اسارت دختر 20 ساله درخانه دو برادر متجاوز
]]>